ای نزدیک
نوشته شده توسط : من و تو

در نهفته ترین باغ ها ، دستم میوه چید.

 

و اینک شاخه ی نزدیک ! از سر انگشتم پروا مکن .

بی تابی انگشتانم شور ربایش نیست ، عطش آشنایی است

درخشش میوه ! درخشان تر .

وسوسه ی چیدن در فراموشی دستم پوسید .

دورترین آب

ریزش خود را به راهم فشاند .

پنهان ترین سنگ

سایه اش را یه پایم ریخت .

و من ، شاخه ی نزدیک !

از آب گذشتم ، از سایه به در رفتم ،

رفتم ، غرورم را به ستیغ عقاب - آشیان شکستم

و اینک ، در خمیدگی فروتنی ، به پای تو مانده ام .

خم شو ، شاخه ی نزدیک

 

سهراب سپهری


 





:: بازدید از این مطلب : 269
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: